جهانی رو تصور کن بدون وحشت و باروت.. 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز


برچسب‌ها: فتو دردجنگ
[ یک شنبه 30 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ یک شنبه 30 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرجنگ
[ یک شنبه 30 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ یک شنبه 30 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

من سپهرت وطن دوست دارم

خاکت از جان و تن دوست دارم


کوه تو دشت تو رودبارت

شبنمت در چمن دوست دارم


ای هنر با تو آغاز گشته

من تو مهد سخن دوست دارم


من تو شرق فروغ یزدان

چیره بر اهرمن دوست دارم


با سلاح قلم پاسداری

از وجود تو من دوست دارم


بر جهان بر شوی تا ای جان

جان فدایت شدن دوست دارم


کودکت زال و هم برنایت

خلقت از مرد و زن دوست دارم


تا به رگ های من خون جوشد

من تو بوم کهن دوست دارم..


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ شنبه 29 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

ز من امشب نمی دانم

چه شعر تازه ای جوشد؟!

یکی نوزاد عریان

در خموش آغوش قلبم

جامه ای رنگین ز احساسی شگفت از خشم و غم

اندازه می پوشد

صدای گریه اش

از چشم خندیدن

رباید خفت و آسایش

به ناخن می خراشد

روح سرگردان آرامش

مرا آگه ز اندوهی نهان در پرده های ساز این « بودن » نماید

و رازی بس شگرف از

خنده های بی بر « بودن » گشاید

و در گهواره ی دفتر

به غوغای نگاه پر امیدش

همچنان در فهم این کوشد

***

ز من امشب

نمی دانم.. نمی دانم

چه شعر تازه ای جوشد..


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ شنبه 29 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

سلام ای مهربان ای جان

که با مهرت شب تاریک من اینک نهان است

فزون از صد هزاران قطره ی شرم

از حریر شعر لبخندت

از این قطره جهان است

سلامت باد و هم بادا سلامت

قلب تابان از شعاع نور مهرت

کاو فراتر از هزاران اختر و صد کهکشان است..


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ شنبه 29 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

نمی دانم سحر کی خواهد آمد

از دیار شرق این افسانه ی تاریک

نمی دانم در این وادی که مردن، قصه ای شیرین تر از امید و آزادیست

سخن از زندگی آیا چو هزلی نیست؟!

نمی دانم

ولیکن ای چو من جوینده ی خورشید! می دانم

که نقش آن حقیقت آتشِ خورشید قلب ما

هم اینک نیز

در این وادی شب آیین تواند - گرچه اندک-

تا رباید از رخ این زندگی

گاهی غبار تیرگی را..

 


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ شنبه 29 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

شعر من شاعر ندارد جز روان خسته ای

جز غریق بی کس و دست از خلایق شسته ای


روح من دیگر ندارد طاقت کنج قفس

کس چه می داند ز حال مرغک پر بسته ای


روزگاری می سرودم نغمه های جان فزا

نک چه خوانم من به بغض در گلو بشکسته ای


بهر من از روز میلادم قضا اینگونه رفت

زندگی جز این نباشد مردن آهسته ای


غیر غم قاموس دل معنا نکرد این خاکدان

خرم هر شاد هزاران سال از غم رسته ای


زنده در گوری گسسته از کمند بودنم

قطره ی در بی گدار آب عدم پیوسته ای


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ شنبه 29 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

کمتر کسی هست که با سایت یوتیوب آشنایی نداشته باشد. شاید بتوان گفت که این سایت یکی از بزرگترین سایت های به اشتراک گذاری ویدئو و کلیپ است ولی با این وجود دانلود از این سایت هماره یکی از مشکلات کاربران بوده است چرا که یوتیوب خود تمهیدی برای این امر پیش بینی نکرده است و کاربران معمولاً از نرم افزارهای گوناگونی که اکثراً دارای مشکل می باشند استفاده می نمایند. در این پست روش جالبی را برای دانلود از این سایت قرار می دهم که خود تازه از طریق سایت فان کلوپ از آن اطلاع پیدا کرده ام و می توانم درستی آن را نیز گواهی دهم.


برای
دانلود از یوتیوب باید سری به سایت clipconverter بزنید. در این سایت کافی است فقط URL (آدرس) ویدیوی سایت یوتیوب را در این سایت وارد کنید و فایل خود را با فرمت دلخواه تحویل بگیرید. آدرس فایل سایت یوتیوب شما می تواند به طور مثال این طور باشد:

 

http://youtube.com/watch?v=y9oIZpFFyIY

 


این
سایت یک ابزار رایگان برای تبدیل هر نوع صدا یا تصویر به فرمت های شناخته شده است. سرویس های پشتیبانی شده کنونی: دانلود مستقیم از یوتیوب YouTube ، ویدیو های گوگل، Sevenload، MySpace و ... . این ابزار سریع و دقیق شما را قادر می سازد که ویدیوهای دلخواه تان را از یوتیوب بر روی گوشی موبایل، PSP iPhone و هر دستگاه دیگر ذخیره کنید.

طریقه تبدیل و دریافت ویدیوی یوتیوب YouTube از
سایت
1. آدرس فابل یوتیوب را در بخش 'URL' وارد کرده و دکمه ادامه را کلیک کنید.
2. نوع تنظیمات ویدیو را انتخاب کنید. حالت پیش فرض هم می تواند خوب باشد.
3. دکمه 'START' را در پایین صفحه برای شروع کار فشار دهید.
4. مدتی ممکن است طول بکشد. سپس می توانید فایل را دریافت کنید.

در ضمن این سایت از زبان فارسی نیز پشتیبانی می کند، برای تغییر زبان سایت کافی است در بالای سایت پرچم کشور ایران را انتخاب کنید.


برچسب‌ها: پراکنده ها
[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

تشکیل سازنده های نمکی چند لایه و قطور و چند لایه در ساحل و کف دریاچه ، افت شدید آب و شوری 450 گرم در هر لیتر آب دریاچه ، امروز دیگر دریاچه را از آستانه تحمل هر موجود زنده ای خارج کرده تا مرگ قطعی پیش برده است . تمامی چشمه های آب شیرین جزایر دریاچه، مانند کبودان که زیستگاه 1114 راس قوچ و میش ارمنی بوده و یا جزیره زیبای اشک که زیستگاه 200 راس گوزن زرد ایرانی بودند امروز، کاملا خشک شده اند و با پس روی آب دریاچه این دو جزیره به همراه جزیره اسپیر به یکدیگر متصل شدند و اینک این 3 جزیره زیستگاه مشترک این دو گونه ارزشمند را تشکیل می دهند که متاسفانه در تمام نقاط اجساد گوزن ها و قوچ و میش ها به چشم می خورند. طبیعی است که این دو گونه با پسروی بیشتر آب دریاچه این زیستگاه ها را به سمت خشکی های اطراف دریاچه ترک خواهند کرد. اما تراژدی بزرگتر این بود که در یک پیاده روی در سواحل مشرف به دریاچه در کمتر از 200 متر با دهها جسد تازه و قدیمی از انواع پرنده مواجه شدیم که در میان آنها لاشه های بیشماری را لاشه پرندگان مهاجری رقم می زدند که فقط قصد عبور از منطقه را داشته اند. پرندگانی مانند انواع پرستوها، بادخورک ها، چک چک ها، چکاوک ها، زرده پره ها، سهره، بلدرچین، باکلان، عقاب، جغد، کلاغ، حواصیل ها و ... افسوس و هزاران دریغ دریاچه ارومیه که روزگاری پذیرای هزاران فلامینگو و پلیکان خاکستری و تنجه و انواع مرغابی برای زاد آوری بود امروز نه تنها دیگر یک قطعه از این پرندگان را در عرصه خود پذیرا نیست ، بلکه تبدیل به دام مرگ برای پرندگانی هم شده که فقط از آنجا عبور می کنند. در اطراف پاسگاه محیط بانی جزیره اشک که در گذشته نه چندان دور بی شک یکی از زیباترین پاسگاه های ایران زمین بوده است، نه از آن سر سبزی درختان بنه و کیکم خبری است نه از شکوه دریاچه حتی تا دور دست های آن.آنجه امروز باقی مانده، اجساد بی جان صد ها پرنده و دهها گوزن زرد و قوچ و میش است که به دلایلی معلوم و نامعلوم در شعاع کمی از پاسگاه جان داده یا در حال جان دادن هستند و قلب و روح هر بیننده ای را همچون گدازه های آتشفشانی می سوزاند. ما چه کردیم با این دریاچه و با این طبیعت بی بدیل؟ و چه پاسخی داریم برای آیندگان که نفرین شان را نثارمان خواهند کرد؟

 

 

 

منبع: http://www.iranazar.net

 


برچسب‌ها: فتو درد دردنوشته هامحیط زیستآلودگی و تخریب
[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

این نوشته نامه ای است كه شادروان میرزا محمد الویری به شادروان احمدخان امیر حسینی سیف الممالك فرمانده فوج قاهر خلج نوشته كه آغازتا پایان نامه همه از حروف بی نقطه الفبا برگزیده و در نوع خود از شاهكارهای ادب زبان پارسی به شمار می آید. انگیزه نامه و موضوعش کمی در آمد و بسیاری خرج و تنگی زندگانی بوده است. این نامه در زمان ناصرالدین شاه قاجار می باشد.

خوب است بدانید دو خطبه که به حضرت علی منسوب است در کتاب چهادده معصوم عماد زاده آمده است که یکی بی نقطه و دیگری بی الف است.
البته چون خطبه نماز جمعه نیست و برای اثبات توانایی ایشان در شعر عرب بوده در نهج البلاغه نیست .
« سر سلسله امرا را كردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای در كلك و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملك الملوك كلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در كل ممالك محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل مؤسسم .در كلك عماد دومم درعالم، درعلم وحكم مسلم كل امم سرسلسله اهل كمالم اما كوطالع كامكار و كو مرد كرم؟

دلمرده آلام دهرم. كوه كوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مساء در واهمه و وسواس كه مداح که گردم و كرا واسطه كار آرم كه مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مكرر داد كمال دادم و در هر مورد مدح معركه ها كردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مكالمه و كررا سامعه و كور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محك ادراك آورده احساس مس كردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام كالحمار محمود و مسرور ... لا اله الا الله وحده وحده. دلا در گله مسدود دار در همه حال كه كارهای همه عكس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد كل معركه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و كرام، صالح و طالح، صادر و وارد، كودك و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر كس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و كاك، سركه و ساك، كره و عسل، سمك و حمل، گرمك و كاهو، دلمه و كوكو، امرود و آلو، الی كلم كدو، همه در راه، مكر دعاگو كه در كل محرومم و در حكم كاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر كرم سر كار اعلی كه سرالولد و سرالوالد در او طلوع كرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و كامها روا گردد.

له طول عمر كطول المطر سواء له الدرهم، و كه المدر دهد مرد را كام دل كردگار همه عمر آسوده و كامكار دل آرا همه كار و كردار او ملك در سما مادح كار او طول الله عمره و دمره حاسده، هلك اعداءه، اعطه ماله، اصلح احواله و اسعد اولاده مادام السماء. »
 
منبع:http://farsibooks.ir
 
 


برچسب‌ها: پراکنده ها
[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

گریه بر این زندگی باید نمود/شیون اکنون زان گورستان نیست.. (از ش ش شب)

 

رستم یلی بود در سیستان...

منبع عکسها: سایت آش رشته


برچسب‌ها: فتو درداعتیاد
[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 

متن اعلاميه جهانی حقوق بشر

اعلاميه جهانی حقوق بشر که در 10 دسامبر 1948 به تصويب رسيده ، رواق بنای حقوق بشر را تشکيل می دهد که مسئوليت ساخت آن بر عهده ی ملل متحد است.

ديباچه

 از آن جا که شناسايی حيثيت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ؛

از آن جا که ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده که وجدان بشر را بر آشفته اند و پيدايش جهانی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد ، و از ترس و فقر فارغ باشند ، عالی ترين آرزوی بشر اعلام شده است ؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد ؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود ،

از آن جا که مردمان ملل متحد ، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان  ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم کرده اند که به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند ؛

از آن جا که دولت های عضو متعهد شده اند که رعايت جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادی های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمين کنند ؛

از آن جا که برداشت مشترک در مورد اين حقوق و آزادی ها برای اجرای کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد ؛

مجمع عمومی

اين

اعلاميه جهانی حقوق بشر

را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت ها اعلام می کند تا همه ی افراد و تمام نهادهای جامعه اين اعلاميه را همواره در نظر داشته باشند و بکوشند که به ياری آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادی ها را گسترش دهند و با تدابير فزاينده ی ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای جهانی و مؤثر آن ها را ، چه در ميان خود مردمان کشورهای عضو و چه در ميان مردم سرزمين هايی که در قلمرو آن ها هستند ، تأمين کنند.

ماده ی 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی 2

هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد. 

به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.

ماده ی 3

هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.

ماده ی 4

هيچ کس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت : بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ، ممنوع است.

ماده ی 5

هيچ کس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقير آميز قرار گيرد.

ماده ی 6

هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

ماده ی 7

همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يکسان قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه ی حاضر باشد ، و بر ضد هر تحريکی که برای چنين تبعيضی به عمل آيد ، از حمايت يکسان قانون بهره مند گردند.

ماده ی 8

در برابر اعمالی که به حقوق اساسی فرد تجاوز کنند ـ حقوقی که قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه ی مؤثر به دادگاه های ملی صالح را دارد.

ماده ی 9

هيچ کس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد کرد.

ماده ی 10

هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف ، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی درباره حقوق و الزامات وی ، يا هر اتهام جزايی که به او زده شده باشد ، تصميم بگيرد.

ماده ی 11

1 ) هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد ، بی گناه محسوب می شود تا هنگامی که در جريان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تأمين شده باشد ، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.

2 ) هيچ کس نبايد برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی که در موقع ارتکاب آن ، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی شده است ، محکوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق می گرفت ، درباره ی کسی اعمال نخواهد شد.

ماده ی 12

نبايد در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامت گاه يا مکاتبات هيچ کس مداخله های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايی ، برخورداری از حمايت قانون حق هر شخصی است.

ماده ی 13

1 ) هر شخصی حق دارد در داخل هر کشور آزادانه رفت و آمد کند و اقامت گاه خود را برگزيند.

2 ) هر شخصی حق دارد هر کشوری ، از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خويش بازگردد.

ماده ی 14

1 ) در برابر شکنجه ، تعقيب و آزار ، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای ديگر را دارد.

2 ) در موردی که تعقيب واقعاً در اثر جرم عمومی و غير سياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف ها و اصول ملل متحد باشد ، نمی توان به اين حق استناد کرد.

ماده ی 15

1 ) هر فردی حق دارد که تابعيتی داشته باشد.

2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم کرد.

ماده ی 16

1 ) هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محديتی از حيث نژاد ، مليت ، يا دين با همديگر زناشويی کنند و تشکيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.

2 ) ازدواج حتماً بايد با رضايت کامل و آزادانه ی زن و مرد صورت گيرد.

3 ) خانواده رکن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده ی 17

1 ) هر شخص به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالکيت دارد.

2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از حق مالکيت محروم کرد.

ماده ی 18

هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود : اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد ، در قالب آموزش دينی ، عبادت ها و اجرای آيين ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است .

ما ده ی 19

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار ، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

ماده ی 20

1 ) هر شخصی حق دارد از آزادی تشکيل اجتماعات ، مجامع و انجمن های مسالمت آميز بهره مند گردد.

2 ) هيچ کس را نبايد به شرکت در هيچ اجتماعی مجبور کرد.

ماده ی 21

1 ) هر شخصی حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، مستقيماً يا به وساطت نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند ، شرکت جويد.

2 ) هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست يابد.

3 ) اراده ی مردم ، اساس قدرت حکومت است : اين اراده بايد در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت می پذيرد. انتخابات بايد عمومی ، با رعايت مساوات و با رأی مخفی يا به طريقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمين کند.

ماده ی 22

هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانه ی شخصيت خود را ، با توجه به تشکيلات و منابع هر کشور ، به دست آورد.

ماده ی 23

1 ) هر شخصی حق دارد کار کند ، کار خود را آزادانه برگزيند ، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بی کاری حمايت شود.

2 ) همه حق دارند که بی هيچ تبعيضی ، در مقابل کار مساوی ، مزد مساوی بگيرند.

3 ) هر کسی که کار می کند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد که زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و کرامت انسانی تأمين کند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی کامل شود.

4 ) هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و يا به اتحاديه های موجود بپيوندد.

ماده ی 24

هر شخصی حق استراحت ، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات کار و مرخصی ها و تعطيلات ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.

ماده ی 25

1 ) هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش ، به ويژه از حيث خوراک ، پوشاک ، مسکن ، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود ؛ همچنين حق دارد که در مواقع بی کاری ، بيماری ، نقض عضو ، بيوگی ، پيری يا در تمام موارد ديگری که به عللی مستقل از اراده ی خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد ، از تأمين اجتماعی بهره مند گردد.

2 ) مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه ی کودکان ، اعم از آن که در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند ، حق دارند که از حمايت اجتماعی يکسان بهره مند گردند.

ماده ی 26

1 ) هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش ، و دست کم آموزش ابتدايی و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است . آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی کامل برای همه امکان پذير باشد تا هر کس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.

2 ) هدف آموزش و پرورش بايد شکوفايی همه جانبه ی شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت ها و تمام گروه های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.

3 ) پدر و مادر در انتخاب نوع آمزش و پرورش برای فرزندان خود ، بر ديگران حق تقدم دارند.

ماده ی 27

1 ) هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهيم و شريک گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.

2 ) هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی ، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.

ماده ی 28

هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه ی اجتماعی و بين المللی باشد که حقوق و آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه را به تمامی تأمين و عملی سازد.

ماده ی 29

1 ) هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه ی او را ممکن می سازد.

2 ) هر کس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی های خود فقط تابع محدوديت هايی قانونی است که صرفاً برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه ی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموکراتيک وضع شده اند.

3 ) اين حقوق و آزادی ها در هيچ موردی نبايد برخلاف هدف ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.

ماده ی 30

هيچ يک از مقررات اعلاميه ی حاضر نبايد چنان تفسير شود که برای هيچ دولت ، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.

در ترجمه ی اين اعلاميه از سه منبع زير بهره گرفته شده است :

ا ـ داريوش آشوری ، دانشنامه سياسی ، انتشارات سهروردی و مرواريد ، تهران ، 1366 ، صص 133 ـ 138 .

2 ـ  هوشنگ ناصرزاده ( گردآورنده ) ، اعلاميه های حقوق بشر ، انتشارات جهاد دانشگاهی ، تهران ، 1372 ، صص 12 ـ 17 .

3 ـ  « اعلاميه ی جهانی حقوق بشر » ، ترجمه ی علی ميرزايی با همکاری رضا رضايی ، نگاه نو ، شماره ی 37 ، تابستان 1377 ، صص 190 ـ 196 . 

(مترجم: محمدجعفر پوينده) 
 


برچسب‌ها: حقوق بشر
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتودردفقر
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

مخشک آخر نشانِ مانده از سرسبزیِ باغ وجودم.. باغبانت را مرنجان ای وجودت تار و پودم...

(از شعر میلاد ستاره در همین وبلاگ)


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

منبع عکسها: cloob.com


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

اسمش یونس ِ...حدودا 11 سالشه اما وقتی ببینیش فکر میکنی 7 سال بیشتر نداره...یونس وقتی خیلی کوچیک بود بیماری مثل یه نهنگ سلامتی و شادابیشو بلعید...

اول مثانه اش مشکل داشت اما یواش یواش زد به کلیه هاش و الان دیالیزی شده

بیماری به زبونش هم رحم نکرد...یونس حتی نمیتونه حرف بزنه...نمیتونه برا کسی بگه مشکلش چیه...نمیتونه بگه چقدر درد میکشه ...نمیتونه بگه چقدر زندگیش سخته

نمیتونه بگه خانواده ی خودشو خانواده ی عموش با پدر بزرگ و مادربزرگش، یعنی 11 نفر آدم همه توی 68 متر جا زندگی میکنن

نمیتونه از اشکای مادرش بگه...

 نمیتونه بگه مادرش چه حالی میشه وقتی بقیه بهش میگن: "بزارش سر ِ راه...اصلا بزار بمیره...واسه چی انقدر این در اون در میزنی...این بچه که خوب شدنی نیست..."

نمیتونه بگه چقدر دوست داره درس بخونه...چقدر دوست داره با بچه های دیگه راحت بازی کنه...و چقدر دوست داره که دیگه درد نکشه...

حتی نمیتونه برا خودش با صدای بلند دعا کنه...

خدایا! کی میدونه تو دل زهرا خانم، مادر یونس، چی میگذره؟!...چطور تاب میاره و آب شدن بچه اش رو جلو چشمش میبینه...

چطور میدوئه تا بلکه بتونه از جایی کمکی پیدا کنه...

میدوئه، میدوئه و هروله میزنه آخه هزار تا امید و آرزو داره واسه این بچه...

خدایا کی میدونه چی میکشه؟!...

تک و تنها، دست ِ خالی...پیش ِ این دکتر...پیش ِ اون دکتر...از این بیمارستان به اون بیمارستان...از این مرکز به اون مرکز، تا بلکه راهی پیدا کنه...

دکترا گفتن دیگه دیالیز هم جواب نمیده، باید زودتر عمل شه..."پیوند کلیه"...تازه اگه پول عمل هم جور بشه تو 68 متر جا که 11 نفر بزور توش زندگی میکنن ، کلیه صد در صد پس میزنه...

مامانش میگه دکترا گفتن باید بعد از عمل توی یه جای ایزوله زندگی کنه و خرج داروهای بعد از عملش هم حدودا ماهی 400 هزار تومن میشه...

*****

همیشه ته چشمای زهرا خانم، مادر یونس یه حلقه اشکه و ته گلوش یه بغض که سعی میکنه جلو هیچکس نشکنه اما میشه فهمید تو تنهاییهاش چقدر زجر میکشه و چقدر شرمنده ی بچه اش و عشق مادرانه اشه...میشه فهمید چقدر به همیاری و همدلی کسانی نیاز داره که این مطلبو میخونن...

برای یونسی که در سخت ترین شرایط هم لبخندشو از بقیه دریغ نکرد...برای یونسی که اینبار تو شکم ِ نهنگ ِ درد و بیماری تنها مونده حتی نمیتونه برا خودش بلند دعا کنه

 دوستان خوبی که این مطلب رو میخونید از اونجایی که شرایط محیطی و بهداشتی بعد از عمل خیلی مهمه در حال حاضر مهمترین کار برای یونس،  رهن یک خونه است که هزینه اش حدود  6 , 7 میلیون تومن میشه و مهمتر از اون هزینه دارو بعد از عمل ِ که هر ماه 400 هزار تومان میشه و اگه نرسه بازم کلیه پس میزنه 

 

 

جمعیت دانشجوی امام علی

 شماره حساب دریافت کمک های نقدی: 1- 545036 800 1604   بانک پاسارگاد شعبه مراغه به نام خانم معصومه سیاحی فام آذر

کسب اطلاعات بیشتر: 09125594601

 

*اگر میتونید این متن رو برای دوستانتون بفرستید تا دستان پر مهر بیشتری برای کمک به یونس بشتابند.*

منبع: cloob.com


برچسب‌ها: دردنوشته هاهم گوهران کمک!
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

خانواده رکن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

(بند 3 از ماده ی 16 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر)


برچسب‌ها: فتو دردفقرهم گوهران کمک
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

سلام خدا / با اینکه دیگه هیچ اعتقادی به وجود پر برکت!!! تو ندارم ولی باز هم مثل همیشه میخوام با تو حرف بزنم / نمی دونم چرا!! شاید برای اینکه تو بیکار ترین موجودی هستی که من می شناسم

می دونی چیه؟ من دیگه خسته شدم / یعنی ما هممون دیگه خسته شدیم

ما گرسنمونه/ ما سردمونه/ غذا میخوایم/ جای گرم میخوایم

امشب یه شب سرد زمستونیه / بابا وقتی از در خونه اومد تو باز هم مثل همیشه زود رفت تا بخوابه ، سراغ غذا نرفت چون می دونست اجاق خالیه

بابا این روز ها تا از سر کار میاد خونه از ترس اینکه بهش نگیم فلان چیزرو میخوایم زود خودشو میزنه به خواب / آخه بابا خیلی غرور داره ، نمی تونه بمون بگه ندارم

داداش هنوز تو خیابونا دنبال آدم پولدارا میگرده / داداش شغل نسبتا خوبی داره از آدمای بالا شهری یواشکی بدون اینکه خودشون متوجه بشن پول قرض می گیره ولی دیگه بهشون پس نمی ده ، آخه دیگه پیداشون نمی کنه

داداش داره پولاشو جمع میکنه تا عید با دوستاش بره شمال / میگه جای خیلی قشنگیه ، مثل بهشت می مونه ، هم سبزه هم آبی

راستی یادم رفت بگم آبجی معمولا شب نمیاد خونه آخه اون شبها تا صبح کار میکنه ، صبح ها تا عصر می خوابه ، عصر ها هم میره دنبال مشتری / اون دیگه واسه خودش کار میکنه / قبلا با یه خانمی کار میکرد که بهش می گفت خاله

آبجی میخواد پولاشو جمع کنه بره دبی ، می گه اونجا بیشتر قدر ماها رو می دونن

ساعت از 10 گذشته ولی هنوز مامان داره واسه اون خانمه که یه دونه از اون ماشینای با کلاس داره و همیشه مامان میره خونشون کمکش کنه تا خونشو تمیز کنه سبزی خرد میکنه / اخه اون خانمه فردا مهمون داره ، مامان باید دوباره بره خونشون

تلویزیون همینجوری داره واسه خودش اخبار نشون می ده / یه عالمه آدم ریختن تو خیابونا داد میزنن:یه چیز هسته ای حق مسلم ماست

من مطمئنم که اونام گرسنشونه

ولی نمیدونم این چه ربطی داره به گرسنگیشون

ولی لابد اون چیز هسته ای هم یه چیزی مثل تخم مرغ می مونه ولی از نوع هسته داره شه

خدایا هنوز بیداری؟ یا مثل همیشه وسط حرفهای من خوابت برده؟

دلم واسه تو هم می سوزه ، آخه تو هم دیگه نمی تونی کاری بکنی

تو هم هر وقت ما بنده ها ازت یه چیزی بخوایم ، مثل بابا از رو شرمندگی چشماتو می بندی و خودتو می زنی به خواب

اصلا تو هم بخواب ، من خودم یه روزی بزرگ میشم / از تو هم بزرگتر ، درسامو میخونم میرم دکتر میشم، اونوقت پولامو جمع میکنم / اونوقت واسه همه ی آدما نون می خرم اگه پولم اضافه اومد یکی دیگه هم براشون میخرم ، تا یکیشو بخورن ، یکیشو بذارن تو سفره هاشون / آخه بابا میگه اون قدیما تو سفره ی همه ی آدما نون بوده

بابا میگه اون قدیما بابا ها واسه بچه ها نون میاوردن / خواهرها شبها تو خونه های خودشون میخوابیدن / داداش ها تو مغازه ها کار میکردن نه تو خیابونا

بابا میگه اون قدیما شبها کسی گرسنه نمیخوابید

اون آقا تو اخبار داره میگه امروز کار لوله کشی گاز به ارمنستان تموم شده / یعنی ما میخوایم به اونا گاز بفروشیم اونا به ما نون بدن ؟؟؟

منبع: cloob.com

 

 


برچسب‌ها: نقد طنز کمدی واژه ها دردنوشته ها
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 

 


برچسب‌ها: فتو دردفقرکودکان
[ دو شنبه 24 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ دو شنبه 24 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 سخن از جراحی است و هزینه‌هایی که از عهده هر کسی ساخته نیست. «رویا»ی هجده ساله برای رهایی از درد باید به تیغ جراحان سپرده شود؛ اما نه برای آن دست عمل‌هایی که خیلی از هم سن و سالانش به دنبالش هستند. دختری که بیماری عجیبش، کاری با او کرده که می‌خواهد دیده نشود؛ حتی به قیمت خانه‌نشینی تمام وقت! وقتی صحبت از ناراحتی‌های پوستی می‌شود، بسیاری از ما نگران می‌شویم و انواع صابون‌ها و کرم‌ها را به همدیگر توصیه می‌کنیم؛ سفارشی که اگر درباره صورت باشد، چه بسا حاضر به ریسک رد کردن آن نباشیم که مبادا به ظاهرمان خللی وارد شود. اینجاست که روزی چند بار به سراغ آینه می‌رویم تا اوضاع و احوال صورتمان را رصد کنیم و مبادا با یک لک، زخم، تبخال و... در انظار حضور پیدا کنیم و خدای نکرده، غرورمان جریحه‌دار شود.
چندین نفر واسطه شده‌اند تا گزارشی در مورد این دختر بیمار تهیه کنیم؛ از دوستان همکار رسانه‌ای تا اهالی محل و خادمین مسجد. به محضی که می‌فهمند برای چه تماس گرفته‌ایم، حاضرند همه گونه همکاری داشته باشند. اشتیاقی که شاید از لحن رویا سرچشمه گرفته باشد؛‌‌ همان زمانی که تهیه گزارش روزنه‌های امید را در دلش پر سو‌تر می‌کند و مشتاقانه می‌پرسد: «چه زمانی دوباره زنگ می‌زنید تا کمکم کنید؟» اینجاست که بند دلمان پاره می‌شود که مبادا در انتقال خواسته این جوان سرد و گرم کشیده به مسئولان ناموفق باشیم!         
ما دختری هست که به شدت از آینه گریزان و از دیده شدن بیزار است. دختر هجده ساله شوشتری که تنها شش ماه اول زندگی‌اش به آرامش گذشته و از آن به بعد، سمت چپ صورتش را گوشت اضافه فرا گرفته است و اکنون کار به جایی رسیده که از سنگینی نگاه مردم می‌ترسد. می‌ترسد که به جرم ناکرده، زیر ذره‌بینی قرار بگیرد که سزاوارش نیست؛ واکنش‌هایی که با دیدن تصاویر هم می‌شود حدس زد و بیشتر جز تلخی چیزی نیست؛ خیلی‌هایمان طاقت دیدن نداریم.

از‌‌ همان آغاز بروز نشانه‌های بیماری، پدر و مادر رویا که نگران سلامت فرزند بودند، احتمال می‌دادند که در آینده‌ای نزدیک این عارضه برطرف می‌شود و بهبود می‌یابد، ولی رویا با گذر زمان خوب نشد و این زمان بود که بد‌ترین رنج‌ها را با خود برای او با تشدید بیماری به ارمغان آورد.  
رویا می‌گوید: آدم از خانه ماندن افسرده می‌شود. دوست دارم بیرون بروم. مگر من دل ندارم؟ بیرون رفتن من تا سوپر سر کوچه است که مجبورم صورتم را در برخورد با آدم‌ها بپوشانم. هم سن و سالان من در این سن دیپلم گرفته‌اند، در حالی که من هنوز سوم راهنمایی هستم. آرزو دارم عمل کنم و خوب بشوم. درس بخوانم و به دانشگاه بروم. مهندس بشوم، ورزش کنم اما... ! 
هرچه او بزرگتر می‌شد، گوشت‌های اضافه صورتش نیز برجسته‌تر می‌شد؛ بار اضافه‌ای که به دست و پای رویا نیز سرایت کرد و موجب شد تا پدر کارگر، قید مزد روزانه را بزند و با اندک پس انداز موجود، رویای کوچکش را برای درمان به اهواز ببرد.         
پزشکان امید بسیاری نداشتند و با جراحی موافق نبودند، ولی پدر هر آنچه داشت، دختر کوچکی بود که نگرانی آینده‌اش بود و این گونه بود که انگشت دختر را به تیغ جراحان سپردند و نتیجه خوبی هم داشت؛ نتیجه‌ای خوشحال کننده که البته موقت بود و زمان زیادی پایدار نماند؛ نه نتیجه و نه عمر پدر زحمتکش؛ با سکته‌ای در سن ۳۷ سالگی.

رشد عجیب گوشت‌های صورت رویا سلامتی او را تحت تأثیر قرار داده است. پلک‌های چشمش به طرز عجیبی کشیده شده و دندان‌هایش نیز به خاطر آویزان بودن صورتش به شدت درد می‌کنند. حتی یک بار نیز تا آستانه مرگ رفته و در هنگام خواب حالت خفگی به او دست داده است، اما می‌گوید: باز خدا را شکر می‌کنم؛ اگر فلج یا قطع نخاعی بودم، چه می‌کردم؟  
رویای پدر، بیمار ماند و روزگار سختی برای مادر تنها رقم خورد. اینجا بود که خاله‌اش به کمک می‌آید و سرپرستی برادر و خواهر کوچک‌تر رویا را می‌پذیرد و دختر بیمار و مادرش به یک اتاق پناه می‌برند؛ اتاقی محقر که از توصیف بی‌نیاز است.      
حالا نبود پدر به دهه رسیده است و با گذشت زمان، شمار روزهایی که دخترک پا از اتاقش بیرون گذاشته، به مرور کمتر و کمتر می‌شود، تا جایی که نزدیک به یک سال است‌‌ همان حضور انگشت شمار در مدرسه را هم به صفر رسانده و از ترس طعنه‌های مردم، ترک تحصیل کرده است؛ انگار که اتاقش را به همه جا ترجیح می‌دهد؛ اتاق خالی‌اش را! 

       رویا به خبرنگار ما می‌گوید: کمیته امداد خیلی به ما کمک کرده، ولی اگر این کمک بزرگ را هم انجام دهد، دیگر خیلی خیلی از آن‌ها ممنون می‌شویم. وقتی می‌پرسیم که سراغ دیگر مسئولان و نهاد‌ها رفته‌اند، می‌گوید: نه، کجا باید می‌رفته‌ایم؟ و ادامه می‌دهد: برای عمل باید به تهران بروم و گفته‌اند که هزینه عملم هفت میلیون می‌شود. و مادرش اضافه می‌کند: برای بهبودی دخترم نذر و نیاز زیاد کرده‌ام. بزرگترین نذرم این است که دخترم خوب شود و با هم به پابوس امام رضا برویم... 
مادر و دختری که چندین سال است، با اندک مقرری کمیته امداد روزگار می‌گذرانند و‌ گاه اهالی محل هم به یاری‌شان می‌رسند و همین اندازه را هم از خدا شاکرند، ولی یک آرزوی بزرگ هم دارند. حالا رویا خانوم به سن مناسب برای جراحی رسیده و این عمل می‌تواند دوای درد این همه سال‌هایش باشد.

اما سختی این مادر و فرزند گویا پایان ندارد؛ اجاره نشینی، فقر، هزینه‌های آب و برق و... نای زیادی برای ناله کردن هم باقی نگذاشته و به ظاهر با درخواست وام آن‌ها هم مخالفت شده است. گویا بر پایه قوانین موجود (و یا به بهانه قوانین موجود)، این جراحی در دسته عمل‌های زیبایی طبقه بندی می‌شود و فعلا سنگ‌ها به پای لنگ می‌خورند.

منبع: سایت سیمرغ

(برای آنهایی که نمی خواهند با دیدن درد و رنجهای دیگران فقط آه از سینه برآرند و می توانند بر لبان دردمندشان لبخندی بکارند)

 

 


برچسب‌ها: دردنوشته هاهم گوهران کمک!
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: عکسپراکنده ها
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: عکسپراکنده ها
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت/ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

نز تفکر عقل مسکین پایگاه صبر دید/نز پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت

نقش رویت کرده دل محراب تسبیح وجود/تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت

سعدی این ره مشکل افتاده است در دریای عشق/کاول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت


برچسب‌ها: شعرطبیعت
[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

دلی که به یاد عزیزان نتپد دل نیست. گِل است..


برچسب‌ها: نکته ها- عکس
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

در زندگی زناشویی یا باید عاشقی تمام عیار بود یا دروغگویی تمام عیار..


برچسب‌ها: نکته ها
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

جنگل آرام در شبی که

برکه ی وسط آن آینه ی ماه بود

  و نسیم شبانگاهی

  می نواخت موسیقی پاکی را با تارهای زلف درختان

  و گنجشکی مادر

  جوجه های خود را در لحاف بال های کوچکش گرفته بود

  و گامی آن سوتر

  ستاره ای از روزنه ی میان برگ ها

  لبخندی بر این حقیقت می زد  

آری  

در چنین شبی بود که جنگل خوشبخت  

از میان گوشت و خون حنجره ی یک جغد  

شنید  

خبر زایش تبر را..  

 


برچسب‌ها: شعر فارسی-طبیعت
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

نقد یعنی یافتن اشکالات و در عین حال دیدن نقاط قوت. دوست واقعی آن کسی است که با نیت اصلاح اشکالات ما، رفتارمان را نقد کند. منتقد کسی نیست که به همه چیز بدبین باشد. منتقد کسی است که می خواهد زیبایی و خوبی ها را در نهایت کمال ببیند. به این دلیل به دنبال یافتن آن اشکالاتی است که رفع و برطرف ساختنشان، به زیبایی و کمال هر چه بیشتر موضوع نقد، منتهی  شود.

 


برچسب‌ها: نقد
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

دوستان از این پس قصد دارم در وبلاگ، مطالب و اشعاری نیز به زبان کردی قرار دهم و در واقع می خواهم بخشی را نیز به زبان کردی اختصاص دهم. هموطنانی نیز که بخواهند ترجمه ی مطالب یا اشعار را به زبان فارسی داشته باشند، می توانند کامنت بگذارند که به درخواست آنها ترتیب اثر داده شود.


برچسب‌ها: پراکنده ها
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقر
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو درد
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو درد
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو درد
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو درد
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردفقرتبعیض
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
[ شنبه 22 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب